رسد و كهنه دل آزار مي شود. هر دم از اين باغ بري مي رسد تازه تر از تازه تري مي رسد. مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و مرد ساده دلي را نیز دعوت کرده بودند . وقتی می خواست وارد شود،در مقابل او دو درب وجود داشت با اطلاعيه اي بدین مضمون: از این درب عروس و داماد وارد می شوند و از درب دیگر دعوت شدگان. مرد از درب دعوت شدگان وارد شد. در آنجا هم دو درب وجود داشت و اطلاعیه اي دیگر : از این درب دعوت شدگانی وارد می شوند که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند. مرد ساده دل طبعا از درب دو می وارد شد. ناگهان خود را در کوچه دید،همان جایی که وارد شده بود.[1]
پی نوشت :
ماهنامه پرسمان، محمدحسين قديري، 1393.
تعداد بازديد : 4456
نویسنده فضه محمدی در جمعه 25 دي 1394 |
نظرات(0)